چند نفر در جمعی نشسته بودند.
یکی از آنها گفت : من پسری دارم که کشیش است. هرجا میرود او را "پدر" خطاب میکنند...
مرد دوم گفت : من پسری دارم که اُسقُف است. و وقتی جایی میرود به او میگویند " سرورم" ...
مرد سوم گفت " پسر من کاردینال است. و وقتی وارد جایی میشود م او را "عالیجناب" صدا میکنند...