وقتی صبحها از خانه خارج میشویم تا شب که به خانه برمیگردیم، به ندرت کسی را میبینیم که لبخندی به لب داشته باشد و یا در نگاهش برق امید و شادی بدرخشد. کسانی که وقتی نگاهشان را به نگاهت میدوزند به جای آن که با دستپاچگی نگاهشان را برگردانند به رویت لبخند میزنند! آنقدر زیبا لبخند میزنند که طرح زیبای لبخندشان روزها و یا حتی ماهها در ذهنت باقی میماند.
مبارکت باشه جایزه هات Adele خانوم..
لیاقتت بیشتر از اینهاست..
واقعا محشر میخونی...
***
شاید دوستان قدیمی دل نوشته یادشون باشه...
یه ترانه بسیار زیبا از این خانوم گذاشته بودم..
آدرسش اینه
محرّم، زیباترین نگارخانه در قلب هستی است
که زمین و آسمان و ملک و ملکوت و عرش و فرش را شگفت زده کرده است..
وقتی چند سال پیش برای اولین بار توی تلویزیون پخش زندشو دیدم..
یه حالی شدم،بدجور به دلم نشست..
(یه کم کیفیتش پایینه)
متن نوحه در ادامه..
روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم ، خرده پولی ، سر سوزن هوشی
دوستانی دارم بهتر از شمر و یزید
دوستانی هم چون من مشروط
و اتاقی که که همین نزدیکی است ،پشت آن کوه بلند.
اهل دانشگاهم !
پیشه ام گپ زدن است.
گاه گاهی هم می نویسم تکلیف،می سپارم به شما
تا به یک نمره ناقابل بیست که در آن زندانی است،
دلتان تازه شود - چه خیالی - چه خیالی
می دانم که گپ زدن بیهوده است.
خوب می دانم دانشم کم عمق است.
قطاری سوی خدا می رفت و همه ی مردم سوار شدند
اما وقتی به بهشت رسیدند همگی پیاده شدند
و فراموش کردند که مقصد خدا بود نه بهشت . . .
مامان و بابام نشسته بودن داشتند چای می خوردند، به
مامانم گفتم: خوب حال می کنید ها! پسر به این ماهی دارید! چند لحظه سکوت کردن و به
هم خیره شدند، بابام یه آهی کشید و با افسوس به مامانم گفت: چاییتو بخور...