سلام،به وب خودتون خوش اومدین..
امید ساعات خوشی رو براتون دارم..
اینجا من هرچی رو که به نظرم جالبه می نویسم..
با نظرات قشنگتون منو راهنمایی کنین تا از اینم قشنگ و پربارتر بشه..
***
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی…
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند…
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
موفق باشید ..
ادامه...
آقای پروووو برام نظر بذار تووب خودت جوابمو نده... راستی پیشنهاد اسمو موضوع رو بده می خوام بسازمش وب رو...
ok
Tachberdee
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1391 ساعت 07:07 ق.ظ
آی گل گفتی! یادته بچه گیا همه سر یه سفره جمع میشدن ؟ پدر ، مادر ، پدر بزرگ و مادربزرگ و خواهر برادرا! ولی الان هرکی واسه خودش یه اتاق داره و هرکی تو اتاق خودش غذا میخوره. اون موقع خونه ها کوچی بود ولی دلا تا دلت بخاد بزرررررررررررگ!
یا دوران کودکی بخیر!
به به به....چطوری رفیق...؟!!! آخر اومدی دل نوشته...!!! آره...نگو ...! اونموقع مادیات هم بی ارزش بود...برادر به برادر میبخشید... پدر به فرزند میداد... از مال دنیا،محبت....پدر به پسر... ولی الآن چی...الآن همه اسم خودشونو بغل کردن قبلنا زبان عشق،فداکاری بود و ایثار...ولی حالا از عشق و محبت فقط حرفهای قشنگ موند و بس...
هنگامه
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1391 ساعت 09:52 ق.ظ
این هم گل گفتی پسر خوب
هنگامه همیشه به یادته حتی اگر وب نباشه
ممنون...
هنگامه
چهارشنبه 30 اسفندماه سال 1391 ساعت 12:56 ق.ظ
خواهش
مرسی یونس همیشه به یادتم تو هم سر سفره هفت سین برای من دعا کن مرسی پسر خوب به خانواده هم سلام گرم من و برسون
بااااااااااااااااااااااااااای تا سال دیگه
ماهم به یادتیم بانو...شما هم سلام برسون به خانواده گرامی.. بای
طوفان
چهارشنبه 30 اسفندماه سال 1391 ساعت 11:44 ق.ظ
واقـــ ــ ـــ ـ ــ ــ ـ ـعا
آقای پروووو



برام نظر بذار
تووب خودت جوابمو نده...
راستی پیشنهاد اسمو موضوع رو بده می خوام بسازمش وب رو...
ok
آی گل گفتی!

یادته بچه گیا همه سر یه سفره جمع میشدن ؟ پدر ، مادر ، پدر بزرگ و مادربزرگ و خواهر برادرا! ولی الان هرکی واسه خودش یه اتاق داره و هرکی تو اتاق خودش غذا میخوره.
اون موقع خونه ها کوچی بود ولی دلا تا دلت بخاد بزرررررررررررگ!
یا دوران کودکی بخیر!
به به به....چطوری رفیق...؟!!!


الآن همه اسم خودشونو بغل کردن

آخر اومدی دل نوشته...!!!
آره...نگو ...!
اونموقع مادیات هم بی ارزش بود...برادر به برادر میبخشید...
پدر به فرزند میداد... از مال دنیا،محبت....پدر به پسر...
ولی الآن چی...
قبلنا زبان عشق،فداکاری بود و ایثار...ولی حالا از عشق و محبت فقط حرفهای قشنگ موند و بس...
این هم گل گفتی پسر خوب
هنگامه همیشه به یادته حتی اگر وب نباشه
ممنون...
خواهش


مرسی یونس همیشه به یادتم تو هم سر سفره هفت سین برای من دعا کن مرسی پسر خوب به خانواده هم سلام گرم من و برسون
بااااااااااااااااااااااااااای تا سال دیگه
ماهم به یادتیم بانو...شما هم سلام برسون به خانواده گرامی..
بای
گاهیـــــــــ ـ
بیـــ ـ بـهانهــــــ ـ
دلـــــــــــ ـم
میـ ـ گـــــــــ ـیرد
نمیـ ـ دانــــــــــ ـم
دلــــــــــــ ـها بهانـــــــــ ـهـ گیرنـــــــ ـد
یـ ـــــــــــــــــ ـا
بهانــــــــــــ ـهـ هـــــــــــــ ـا دلگیــــــــ ـر...
ای جانم

قشنگ بود...
slam...vebet zibast....be vebe man bia
سلام ممنون...حتما..