
چه دردی است در میان جمع بودن
ولی در گوشه ای تنها نشستن
برای دیگران چون کوه بودن
ولی در چشم خود آرام شکستن
برای هر لبی،شعری سرودن
ولی لبهای خود همواره بستن
به رسم دوستی،دستی فشردن
ولی با هر سخن قلبی شکستن
به نزد عاشقان چون سنگ خاموش
ولی در بطن چون غوغاست به غربت دوستان بر خاک سپردن
ولی بر دل امید به خانه بستن
به من هر دم نوای دل زند بانگ
چه خوش باشد از این غمخانه رستن
... ولی با هر سخن قلبی شکستن!
ما قلبی نمیشکنیم...
اون درک و فهم اشتباه کسیه که قلبش شکسته میشه...
اون خودش قلب خودش رو میشکنه...
آره...شاید...ممنون از بازدیدتون...
عالی بووووووووووووووووود
مرسیییی
اشک شدید
مامانم چنان قری زد که حاضر بودم صد تا چک میخوردم

بیتر بود
همشم تقصیر تو بود من و الاف کردی
به من چه خوب...
دل لدفن
موش مهندس خوبه خمشله تو را بخوره
یونس بخواب که من بیدارم
به به...شیفت شب بودی تو هنگامه..!!


با اون چشای ورقلمبیدت
اینم برای اذیت کردنت
اوه اوه مگه من مث شما مرغ و خروسم که شب زود بخوابم


تازه من از 3 به بعد با دوستام اس بازی میکنم
چشامم ورقلومبیده نی بوخودا
ببین چقدر خجالت کشیدم از خودم بعریف کردم
باشه...تسلیم..
تو که دوباره زود تسلیم شدی
چیکار کنم دیگه..