دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو

یک پست غم انگیز


دیشب یه پشه اومد خونمون،منو گزید. افتادم دنبالش،گوشه اتاق خفتش کردم،اومدم بکشمش بهم گفت بابا !!!
راست میگفت من باباش بودم !
خون من تو رگاش بود !
بغلش کردم و تاصبح ٢نفری گریه کردیم! 


نظرات 11 + ارسال نظر
مهسا دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:53 ق.ظ

خب ینی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هیچی...سلامتی دیگه...

سپیده دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:01 ب.ظ http://bar0on.blogsky.com

آخی

امیرحسین دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:02 ب.ظ http://www.amironceagain.blogfa.com

سلام داداشی خوبی ؟//////// بازم مثل همیشه جالب بود

سلام امیر حسین جان...ممنون داداش...
بازم مثل همیشه نمک گیر مهربونیاتم

هنگامه دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:15 ب.ظ

باااااااااااااااااااابااااااااااااااااااااااااااا(گریه)

منم بابام را میخوام عمرش داده به شما

هنگامه دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:16 ب.ظ

حالا برم نطراتم را تایید کنم بای

bye

هنگامه دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:04 ب.ظ

تو تو شیره را بهم بده

خیلی خمشله

مهندس هویج دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:19 ب.ظ http://havijoo.blogsky.com/

دختری و پسری منم همیشه بهم میگن مامان..
چون خودم بزرگشون کردم
منم همیشه دوستشون دارم

محمد حسین دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:22 ب.ظ http://mhmk.ir

الهیییییی

چه رمانتیک

خیلی دوسش داری

آره حیوونی چه زاری میزد..

هنگامه دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:25 ب.ظ

توتو شیر را بهم میدی یا نه

پس کوش کجاست ؟

خیلی خیلی نازه

آره...

هنگامه دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:34 ب.ظ

میسی

نوشین پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:39 ب.ظ http://ashketoofany.blogsky.com/

چه با احسااااااس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد