دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو

...اگر


اگر فرصت داشتم کودکم را دوباره تربیت کنم...



به جای آنکه انگشت اشاره ام را به سمت او بگیرم در کنارش انگشتهایم را در رنگ فرو می بردم و نقاشی می کردم .

اگر فرصت داشتم کودکم را دوباره بزرگ کنم به جای غلط گیری به فکر ارتباط بیش تر با او می بودم 
بیش تر از آن که به ساعتم نگاه کنم ..


سعی می کردم در باره اش کمتر بدانم ، اما بیش تر به او توجه کنم 
به جای اصل راه رفتن ، اصل پرواز کردن و دویدن را با او تمرین می کردم 
از جدی بازی کردن دست بر می داشتم و بازی را جدی می گرفتم 
در مزارع بیش تر با او می دویدم و شب ها به ستارگان بیشتری خیره می شدیم 
بیش تر در آغوشش می گرفتم و کمتر او را به زور می کشیدم 
کمتر سخت می گرفتم و بیش تر تاییدش می کردم 
اول احترام به خود را در او می ساختم ، بعد خانه و کاشانه اش را ، و بیش تر از آن چه که عشق به قدرت را یادش بدهم ، قدرت عشق را یادش می دادم 
قبل از اینکه در مشکلاتش غرق شود و به دنبال خداوند سبحان به عنوان ناجی بگردد ، دستش را در دست ناجی می گذاشتم تا هرگز غرق نشود..

نظرات 3 + ارسال نظر
فرزانه پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 05:08 ب.ظ http://www.smoothnotesoffe.blogsky.com

Gidiyorum şimdi elimde bir yürek
Bu sonuca nasıl geldik delice severek
Güm güm atıyor çok üzülerek
Ölüyorum ama gidiyorum
اهنگ خیلی قشنگی رو برام نوشته بودین مرسی

tesekurler ..

هنگامه پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:35 ب.ظ http://hehgameharjomand.blogsky.cam

پس دختر من بهترین مادر دنیاست

آره ...شاید...

هنگامه پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:58 ب.ظ http://hehgameharjomand.blogsky.cam

وای یه دونه از این دخملی خوشگلها واسه وب من پیدا کن


چچچچچچچچچچچچچچچچچچچچقدر نازه دلم رفت

چشم ...حتما...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد