سلام،به وب خودتون خوش اومدین..
امید ساعات خوشی رو براتون دارم..
اینجا من هرچی رو که به نظرم جالبه می نویسم..
با نظرات قشنگتون منو راهنمایی کنین تا از اینم قشنگ و پربارتر بشه..
***
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی…
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند…
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
موفق باشید ..
ادامه...
مامان و بابام نشسته بودن داشتند چای می خوردند، به
مامانم گفتم: خوب حال می کنید ها! پسر به این ماهی دارید! چند لحظه سکوت کردن و به
هم خیره شدند، بابام یه آهی کشید و با افسوس به مامانم گفت: چاییتو بخور...
Guardian
یکشنبه 14 آبانماه سال 1391 ساعت 06:16 ب.ظ
یه عالمه خنده
همیشه خوش خنده باشی...
بابای من میگه من یدونم چون خدا یه اشتباه رو دوبار تکرار نمیکنه
ای جانم چقد قشنگ گفته...
واقعا.... دستشون درد نکنه.

نه بابا ..!!! شمام زیاد بدتون نیومده ها..!!





بی معرفت
پسرم چایی تو بخور
ای جانم باباتون منظور بد نداشته ناراحت نشی یه موقغ

اون بابای من نیست که...بابای یکی از بچه هاست...



بابای ما خیلی هم ما رو دوست داره...مامانو که نگو....
وای قربون اون خندت بره
به خدا گناهه من این بچه هارو میبینم دلم براشوم ضعف میره
آی گفتی...
..

مخصوصا این آتیش پاره رو از همشون بیشتر دوست دارم...
خدا خفت نکنه