یه روزی یه مرده نشسته بوده و داشته روزنامه اش رو می خونده
که زنش یهو ماهی تابه رو می کوبه تو سرش!
مرده می گه: برا چی این کار رو کردی؟
زنش جواب می ده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تکه کاغذ پیدا کردم که توش
اسم جنى (یه دختر) نوشته شده بود…
مرده می گه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش
شرط بندی کردم اسمش جنی بود.
زنش معذرت خواهی می کنه و می ره به کارای خونه برسه.
سه روز بعد، مرد داشت تلویزین تماشا می کرد که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر
می کوبه تو سرش به طوری که مرده تقریبا بیهوش می شه.
مرد وقتی به خودش میاد می پرسه این بار برای چی منو زدی؟
زنش جواب می ده: آخه اسبت زنگ زده بود!


bahal bod
اشتباه کرده با یه قابلمه زده باید از بالای پشت بوم پرتش میکرد بیتر بود
چرا آخه...


قرآن ما که گفته تا چهار تا مجازه که...
من جاش بودم مرده رو مجبور میکردم اسب شه بعدشم میرفتم باهاش مسابقه میدادم
به به چقد مهربونی تو...

خدا به داد ..... برسه
خوب حتما چهار تا زنم بمیرن که خرج یه مرد و نتونن بدن
آقا یونس تب داری
شوخی کردم...هنوز تو یکیشم ....

حسابی گندش دراومد
خدا هیچ وقت این جور مسایلی تکرار نشه
آری...چنین است که شما میفرمایید..

حالا چرا قابلمه ؟مگه تو خونه بالکن نبوده؟
چرا ..ولی نزدیکترین شیوه ی ممکن رو استفاده کرده...