سلام،به وب خودتون خوش اومدین..
امید ساعات خوشی رو براتون دارم..
اینجا من هرچی رو که به نظرم جالبه می نویسم..
با نظرات قشنگتون منو راهنمایی کنین تا از اینم قشنگ و پربارتر بشه..
***
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی…
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند…
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
موفق باشید ..
ادامه...
معلومه همشون تو خونه موندن
تو زواری پسر چقد نادونی اومدی زیارت یا که چشم چرونی
سومی از راست و دومی از چپ خیلی بامزه وایسادن . خدای من چقد مسخره ان.
نکنه چشت گرفته








آره خیلی مسخره ان
خودمونیما...بهشون میاد
خوب یونس جان یه زحمتی می کشی؟
بیا توی وبلاگت برو توی دوستان همین بغل...
از پایین روی دهمیش کلیک کن..
بعد میایید وبلاگ بنده...
گفتم پست های جور وا جور گذاشتم شما هم ببینید...
چشم حتما...مرسی از دعوتت
سلام خوبین شما ؟؟؟ مرسی نظر لطفتونه ...
شما هم وبلاگ خوبی دارین با تبادل اگه موافقین بهم خبر بدین
سلام ریحان بانو...ممنون...موافقم ،منتها آدرستونو درست ننوشتین..
محشره
نظر لطفتونه عزیز

هر دفعه میام این اسک بووووووووووووووووق نگاه میکنم
میخندم
شوهریم میگف: چیه منم اینها رو نشونش دادم کف کرد
گفت مردم بود مردای قدیم
دباره زبونت رو گربه خورد
از سمت راست سومی خودتی؟
adame bikar ziyadeeeeeeeeee
سلام
درود بر شما...کم پیدایین شما...؟!!!


مرسی از حضورتون
یونس جان عزیزم گیرت بیارم اول میکشمت بعد خفت میکنم

تمام ریش و شصت بیلت رو باسرت رو تاس میکنم
خودت میدونی چرا؟
چرا آخه...چرا





چون فقط آیکون جواب میزاری خو نمیتونم اذیتت کنم
میکشمت ،دارت میزنم













ما خودمون رو داریم...شما میخوای دارمون بزنی...
زبون دراز بی جمبه

راست گفته منم عکاسشون بودم. تایید میکنم
آرههه
...خعلی خوب
