پدران ما هرگز جمله عاشقانه ای به مادرانمان نگفتند
شعری از نیما و سهراب برا یشان نخواندند ...
شعر کوچه را از بر نداشتند ...
پس چگونه بود تا همیشه
در کنار هم ماندند و گذشتند از آرزوهایی : ...
که ما نه به آن میرسیم و نه از آن می گذریم
به انسان بودنت شک کن اگر مستضعفی دیدی
ولی از نان امروزت به او چیزی نبخشیدی
به انسان بودنت شک کن اگر چادر به سر داری
ولی از زیر آن چادر به یک دیوانه خندیدی
: ﺯﻥ ﻫﺎ ﺍصلا ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ نیستند!
ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﮐﻢ ﻣﺤﺒﺖ می خوان
یه کمی ﻋﺸﻖ
یه کمی ﭘﻮﻝ
ﯾﻪ ﮐﻤﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ
ﯾﻪ ﮐﻤﯽ ﺗﻔﺮﯾﺢ
ﯾﻪ ﮐﻤﯽ ﺧﺮﯾﺪ
ﯾﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺗﺮجیحا ﺑﺎﻻﯼ یک ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ
دو ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﻮی زعفرانیه
ﯾﻪ ﻭﯾﻼﯼ ۵۰۰۰ ﻣﺘﺮﯼ ﺗﻮ ﺷﻤﺎﻝ
ﻭ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﻪ ما ﻣﺮﺩها ﺳﺮ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺎﺭﻳم!
صادق بودن شاید منتهی به دوستی های فراوان نشود
اما همیشه نتیجه اش یافتن دوستان حقیقی خواهد بود . . .