دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو
دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو

...آه خدای من



چند نفر در جمعی نشسته بودند.


یکی از آنها گفت : من پسری دارم که کشیش است. هرجا میرود او را "پدر" خطاب میکنند...

مرد دوم گفت : من پسری دارم که اُسقُف است. و وقتی جایی میرود به او میگویند " سرورم" ...

مرد سوم گفت " پسر من کاردینال است. و وقتی وارد جایی میشود م او را
"عالیجناب" صدا میکنند...



 مرد چهارم گفت : پسر من پاپ است و وقتی جایی میرود او را "قدیس بزرگ" خطاب میکنند...

زنی حاضر در جمع نگاهی به مردان کرد و گفت : من یک دختر دارم. 178 سانت قدش است ، بسیار خوش هیکل ، دور کمرش 61، دور باسنش 92 سانت ، با موهای بلوند و چشمهای روشن ...

وقتی وارد جایی میشود همه میگویند : " خدای من "
 

نظرات 3 + ارسال نظر
مهندس هویج چهارشنبه 8 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:24 ب.ظ http://havijoo.blogsky.com/


خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خیلی باحال بود. کلی خندیدم

هدف ما رضایت شماست...

Tachberdee دوشنبه 13 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:06 ق.ظ

O M G

خیلی باحال بود!

مرسی دادا

هنگامه سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:32 ق.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com/

ای جانم ب این مادر

فک کنم پسرهای این مردها هم جز گویندگانی بودند ک گفتن خدای من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد