سلام،به وب خودتون خوش اومدین..
امید ساعات خوشی رو براتون دارم..
اینجا من هرچی رو که به نظرم جالبه می نویسم..
با نظرات قشنگتون منو راهنمایی کنین تا از اینم قشنگ و پربارتر بشه..
***
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی…
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند…
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
موفق باشید ..
ادامه...
Tachberdee
دوشنبه 6 آبانماه سال 1392 ساعت 09:29 ب.ظ
راست میگی بوخودا!
میگن یه درویشی مدام دعا میکرد و از خدا چیز میز میخواست تا اینکه بالاخره خدا گفت بهت هر چی رو که بخای میدم به این شرط که به همسایت دوبرابرشو میدم!
درویشه گفت خدایا! یه چشم منو کور کن!
راست میگی بوخودا!
میگن یه درویشی مدام دعا میکرد و از خدا چیز میز میخواست تا اینکه بالاخره خدا گفت بهت هر چی رو که بخای میدم به این شرط که به همسایت دوبرابرشو میدم!
درویشه گفت خدایا! یه چشم منو کور کن!
به به عجب درویشی..
چقد قشنگ بود
ممنون مندس
بسی زیبا بود
بسی لطف دارید...