سلام،به وب خودتون خوش اومدین..
امید ساعات خوشی رو براتون دارم..
اینجا من هرچی رو که به نظرم جالبه می نویسم..
با نظرات قشنگتون منو راهنمایی کنین تا از اینم قشنگ و پربارتر بشه..
***
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی…
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند…
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
موفق باشید ..
ادامه...
عالی بودن یونس جان مرسی از زحمتتون...
خیلی لذت بردم
راستی شعر جدیدم...
وبلاگ انگلیسی هم آپه...
خواهش میکنم...
حتما...
سلام
آهای ِ روزگار !! برایم مشخـــص کن ..این بــار کــدام سازت را کوک کــرده ای تا برایم
بزنـــی ؟؟می خواهـــم رقصــم را با سازت .. هماهنگ کنم
سلام
من روزگار نیستم...یونسم
شوخی بود...خیلی زیبا فرمودید...
مثل همیشه قشنگ گفتی
خواهش میکنم
نه هر چشم بسته ای خواب است و نه هر چشم بازی بیدار
واقعنی راست میگه
بله
وهمچنین سپاسگذارم.لذت بردم.پاینده بادا
شما بزرگوارید...
سلام داداش یونس واقعاراست گفتی...عالی بود...
سلام آبجی حمیده ...چه عجب یادی از ما کردی..!!
ممنونم