بر بالای تپه ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی و بلند
وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه
دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است:
افسانه حاکی از آن است که در قرن 15، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره
می کند. اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، برای رهایی از چنگال مرگ به
داخل قلعه پناه می برند.
فرمانده دشمن به قلعه پیام می فرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به
زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند.
پس از کمی مذاکره، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف،
موافقت می کند که هر یک از زنان در بند، گرانبهاترین دارایی خود را نیز از قلعه
خارج کند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشد.
نا گفته پیداست که قیافه حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانده دشمن به هنگامی که هر
یک از زنان، شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج می شدند بسیار تماشایی بود.
به نظر شما اگر قضیه بر عکس بود، آقایان چه کار می کردند؟؟!!!
56206515154گاهی شانس فقط یک بار به آدم رو میاره پس باید قدرش رو دونست بهترین فرصت زندگی شما برای ثروتمند شدن مجموعه ای بی نظیر برای اولین بار در ایران برای کسانی که می خواهند بهتر زندگی کنند و از کمترین وقت و هزینه بیشترین سود را ببرند.برای آگاهی از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.dnd528.civ.ir
جان من...
چه پیشنهاد اغوا کننده ای
ایول به این شیر زنا پس....واقعا دمشون گرم گرم
شوهری مان که طاقت بلند کردن این کرگدن رو نداره یه قلمی
پیدا میکرد
عجب زوری داشتن این زنا فک کن..
اما اگه مردا بودن که به نظر من مردا اموالشونو به زنشون ترجیح میدادن.
چرااااااااااااااا.....؟؟نه همه ی مردها ..فقط بعضی از آنان...