دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو
دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو

سخن امروز



لازم است گاهی از مسجد ، کلیسا و ... بیرون بیایی و ببینی پشت سر اعتقادت چه میبینی ترس یا حقیقت ؟! 
لازم است گاهی از ساختمان اداره بیرون بیایی ، فکر کنی که چه‌قدر شبیه آرزوهای نوجوانیت است ؟! 
لازم است گاهی درختی ، گلی را آب بدهی ، حیوانی را نوازش کنی ، غذا بدهی ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه ؟! 
لازم است گاهی پای کامپیوترت نباشی ، گوگل و ایمیل و فلان و بهمان را بی‌خیال شوی ، با خانواده ات دور هم بنشینید ، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و ببینی زندگی فقط همین آهن‌پاره‌ی برقی است یا نه ؟! 

لازم است گاهی بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج ، تا ببینی در تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده ؟! 
لازم است گاهی عیسی باشی ، ایوب باشی ، انسان باشی ببینی می‌شود یا نه ؟! 
و بالاخره لازم است گاهی از خود بیرون آمده و از فاصله ای دورتر به خودت بنگری واز خود بپرسی که سالها سپری شد تا آن بشوم که اکنون هستم... آیا ارزشش را داشت ...؟


*زیبائی در فراتر رفتن از روزمرگی‌هاست.*

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد