دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو
دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو

شخصیت شناسی از روی چهره


با یک نگاه بفهمید او چه خصوصیاتی دارد !

چهره‌خوانی هنری کهن است که در سراسر جهان شناخته شده و اولین چیزی که در یک چهره توجه شما را جلب می‌کند تقارن نداشتن صورت‌هاست. اجزای مختلف چهره‌ نمایانگر شخصیت فردی و اجتماعی شماست.

 

چانه: در چهره‌شناسی، چانه نشان‌دهنده صفاتی از جمله قاطعیت، رقابت‌جویی و پرخاشگری است. اگر چانه‌ای بزرگ و برجسته دارید یعنی صفاتی از جمله قاطعیت، رقابت‌جویی و پرخاشگری جزو خصوصیات شماست. اگر چانه‌ای کوچک دارید فردی آرام و صلح‌طلب هستید.

 

گونه‌ای کشیده و برجسته: به محض این‌که وارد جمعی می‌شوید تمام نگاه‌ها به سمت شما خیره خواهد شد این گونه‌ها، گونه‌های سینمایی نام دارند.

پیشانی بیرون زده: نشانگر تخیل‌گرا بودن و ابتکار در زندگی شخصی شماست.


پیشانی که به سمت عقب شیب دارد: نشانگر حافظه قوی و واکنش سریع به اعمال است.


پیشانی صاف: نشانگر تصمیم‌گیری فی‌البداهه و پذیرای عقاید جدید و متفاوت است.


برجستگی گوشتی بین ابروها: نشانگر اراده قوی، راسخ و همت در انجام امور زندگی است.


برآمدگی استخوانی بالای ابرو: نشانگر احترام به قوانین و مقررات است.

 

ابروهای پرپشت: نشانه داشتن تفکر مبهم است و این افراد بیشتر شنونده هستند تا این‌که اطلاعاتی به دیگران بدهند.


ابروهای پیوسته: نشانه داشتن تفکر دائم بوده و این افراد در استراحت مشکل دارند.


ابروکمانی: ارتباط خوب با مردم، یادگیری با مثال‌های کاربردی.


ابروهای صاف: برخورد منطقی با امور.


ابروی هشتی: ریاست‌طلبی، درستکاری.

 

بینی: دقیقا در وسط صورت قرار گرفته و مهم‌ترین عضو است و اولین ورودی برای دریافت انرژی است.


بینی بزرگ: حس ریاست و علاقه به ایجاد تحول.


بینی بلند: نیاز به تسلط بر محیط کار.


بینی کوتاه: توان پایان دادن به کارها و سخت‌کوش.


بینی بلند و صاف: (در نیم‌رخ انحنایی روی بینی دیده نمی‌شود) شیوه کار منطقی و برنامه‌ریزی بلندمدت.


بینی مقعر: (در نیم‌رخ تورفتگی روی بینی دیده می‌شود) شیوه کار احساساتی، نیاز به قدردانی از زحمات.


بینی که (پره‌های باز و عریض دارد): حمایت از عزیزان و نزدیکان بامحبت، تلاش برای موفقیت خانواده.
بینی کوچک: مستقل و حمایت کم از اطرافیان.


بینی سربالا: اعمال صحبت‌های نسنجیده، شنونده خوب.


بینی نوک‌پهن: (نوک بینی پهن و گوشتی) کسب امنیت مالی، مال‌اندوزی.


بینی با نوک گرد: هنردوست و زیبایی‌طلب.


بینی با نوک نازک: ولخرج.



 

نظرات 2 + ارسال نظر
saeed سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:49 ق.ظ http://michka021.blogfa.com

قرار:
نشسته بودم رو نیمکت پارک کلاغ ها را می شمردم تا بیاید.
سنگ می انداختم بهشان می پریدند دورتر می نشستند.
کمی بعد دوباره بر می گشتند جلوم رژه می رفتند.
ساعت از وقت قرار گذشت.نیامد.نگران کلافه عصبی شدم شاخه گلی که دستم سر خم کرده داشت می پژمرد.
طاقتم طاق شد.از جام بلند شدم ناراحتیم را خالی کردم سر کلاغ ها گل را هم انداختم زمین پاسارش کردم.گند زدم بهش.
گل برگ هایش کنده پ1خش لهیده شد.بعد یقه ی پالتورا دادم بالا دست هام را کردم تو جیب هایش راهم را کشیدم رفتم.نرسیده به در پارک صداش از پشت سر امد .
صدای تند قدم هایش و صدای نفس نفس هاش هم بر نگشتم به رووش حتی برای دعوا مرافعه قهر از در خارج شدم خیابان را به دو گذشتم .هنوز داشت پشتم می امد.صذا پاشنه ی چکمه هایش را می شنیدم.می دوید صدام می کرد.
ان طرف خیابان ایستادم جلو ماشین.هنوز پشتم بهش بود.کلید انداختم در را باز کنم بشینم بروم برای همیشه باز کرده نکرده صدای بوق و ترمزی شدید و فریاد ناله ای کوتاه ریخت تو گوش هام تو جانم.
تندی برگشتم.دیدمش.
پخش خیابان شده بود .به رو افتاده بود جلو ماشینی که بهش زده بود و راننده اش هم داشت تو سر خودش می زد.
سرش خورده بود رو اسفالت پکیده بود و خون راه کشیده بود می رفت سمت جوی کنار خیابان.
ترس خورده هول دویدم طرفش.
بالا سرش ایستادم.
مبهوت.
گیج.
منگ.
تو دست چپش بسته ی کوچکی بود.کادوپیچ.
محکم چسبیده بودش .
نگام رفت موند تو استین مانتوش که بالا شده ساعتش پیدا بود.
چهار و پنج دقیقه.
نگاک بر گشت به ساعت خودم را دیدم چهار و چهلو پنج دقیقه!
گیج درب و داغان نگاه ساعت رانندهی بخت بر گشته کردم.
عدل ساعت چهارو پنج دقیقه بود.

این داستان کاملا واقعیت داشت...[گریه]

مرسی سعید جان..واقعا تکان دهنده بود..

مینو سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:56 ب.ظ http://suncity2000.blogsky.com

چقد جالب بود حسابی خودمو شناختم بااین مطلب قشنگتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد