دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو
دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو

افسردگی و راه های بیرون رفت از آن


افـسردگی اختلالی است که قادراست افکار،خلق وخو،احـساسات،رفـتــار، سلامتی جسمانی و روحی شماراتحـت الشـــعاع قراردهد. هرانسانی درمقاطع خاصی از زنـدگی خود به افسردگی دچارمیگردد.

نشانه ها و علایم افسردگی عبارتند از:


 * غم و اندوه پایدار، اظطراب، احساس پوچی.
 * 
احــساس نا امیدی و بدبینیاحساس گناه، احسـاس بی ارزشی و در ماندگی - احساس تیره بختی.
 * 
کاهش سطح انرژی و احساس خستگی.
دشواری در تمرکز، یاد آوری و تصمیم گیری-عدم توانایی در اندیشیدن.
 * 
بی خوابی و یا افزایش میزان خواب.
 * 
از دست دادن اشتها و کاهش وزن - یا پر خوری و افزایش وزن.
 * 
عدم تمایل به ملاقات با دیگران - یا وحشت از تنها ماندن - حضور یافتن در فعالیتهای اجتماعی دشوار و غیر ممکن میگردد.
 * 
احساس بی ارزش بودن و نا عادلانه بودن زندگی- احساس شکستاحساس سربار بودن.
 * 
از دست دادن علاقه و میل به فعالیتهای معمولی در زندگی و یا سرگرمیهایی که پیشتر برای فرد لذت بخش بوده اند.
 * 
بیقراری و بیتابی - زود رنجی و تحریک پذیری- و یا کند شدن حرکات و واکنشها- بی تفاوتی.
 * 
افت اعتماد بنفس - سرزنش مدام خود - نگرانی از گذشته و آینده.
 * 
مشکلات جسمانی که معمولا به دارو جواب نمیدهند مانند: خارش بدن - تاری دید -تعریق شدید- خشکی دهان- مشکلات گوارشی (یبوست، اسهال - سوء هاضمه)-سردرد - کمردرد.
 * 
افکار صدمه زدن به خود و یا دیگران - افکار خود کشی.علل پدید آمدن افسردگی
 علل پدید آمدن افسردگی نیز گوناگون میباشد:
 * 
وراثت.
 * 
محیط های نا ایمن و خطرناک مانندآلودگی هوا و آب.
 * 
محیطهای آشفته مانند: خشونت در خانه و روابط.
درگذشت همسر، فرزند، والدین و دوستان.
 * 
ضربه های روحی شدید در کودکی و یا بزرگسالی.
 * 
از دست دادن حمایتهای اجتماعی در پی طلاق، دوری از دوستان، قطع رابطه، از دست دادن شغل.
 * 
شرایط ناسالم اجتماعی مانند: فقر، بی خانمانی و خشونت در جامعه.
 * 
بیماریهای مزمن مانند سرطان، دیابت و ایدز.
 * 
شکست و ناکامیها-تجارب ناخوشایند.
 * 
تغییرات هورمونی - اختلال در تعادل انتقال دهنده های عصبی همچون سروتونین.
 *  
در اثر مصرف برخی داروها مانند داروهای خواب آور، ضد بارداری و کاهنده فشار خون بالا.
 * 
استفاده از الکل، مواد مخدر و دیگر داروها.
 * 
تغذیه نامناسب مانند کمبود فولات و ویتامین  B1 و یا مصرف زیاد مواد قندی و ….
 * 
ضعف شخصیت، اعتماد بنفش پایین، بد بینی  و هم وابستگیها.
 * 
استرس . 
 * 
الگوی تفکرات منفی.
 * 
عدم تحرک بدنی و نداشتن تفریح و سرگرمی.
 * 
انزوا و گوشه گیری








انواع افسردگی، روشهای غلبه بر افسردگی :



1.   افسردگی اساسی : این نوع افسردگی اختلال در خلق میباشد که معمولا 2 هفته بطول می انجامد. احساس دلتنگی و حزن مفرط و از دست دادن میل و لذت از فعالیتهای دلپذیرو احساس گناه و بی ارزشی از نشانه های آن میباشد. این نوع افسردگی خطرناک بوده و میتواند به خود کشی منجر گردد.


2.افسردگی مزمن : شدت علایم آن از افسردگی اساسی کمتر بوده اما دوره آن طولانی و ممکن است و 2 الی 5 سال بطول انجامدعلایم آن معمولا ناتوان کننده نمیباشد اما در عملکرد مناسب و احساس خوشایندی فرد تاثیر گذار است.


3.   اختلال در سازگاری : هرگاه انسان عزیزی را از دست میدهد، شغلش را از دست داده و یا تغییر میدهد، و یا آگاه میگردد که بیماری لاعلاجی دارد کاملا طبیعی است که احساس استرس، اندوه و خشم میکند. اما در نهایت امر افراد خود را با شرایط پدید آمده وفق میدهند. اما برخی قادر به چنین عملی نمیباشند. هنگامی که واکنش فرد به یک موقعیت و یا حادثه سبب افسردگی در وی میگردد به آن اختلال در سازگاری میگویند.

4.   اختلال دو قطبی : به تغییرات غیر قابل پیش بینی خلق از شیدایی تا افسردگی اختلال دو قطبی میگویند. در یک زمان فرد رفتار برونگرایی مفرط، پر حرفی، خود بزرگ بین از خود بروز میدهد و در دوره ای دیگر افسرده میگردد

5.   افسردگی فصلی : این نو ع افسردگی معمولا در زمستان شیوع می یابد. علت آن کاهش تابش نور خورشید است.این افسردگی سبب سردرد، تحریک پذیری و کاهش سطح انرژی میگردد.


غلبه بر افسردگی


1.   برای خود اهداف قابل دسترس تعیین کنید.

2.   تنها به میزان معقول و در حد توان خود مسئولیت بعهده بگیرید.

3.   کارها، اهداف و وظایف بزرگ را به بخشهای کوچک تقسیم کنید.

4.   مدیریت زمان و الویت بندی را فراموش نکنید.

5.   مدتی از وقت خود را با دیگران و یک دوست صمیمی سپری کنید. سعی کنید فردی را در زندگی بیابید که بتوانید به وی اعتماد کرده و با وی درد دل کنید.

6.   به سرگرمیهایی که علاقه دارید بپردازید.

7.   ورزش کنید و فعالیت بدنی منظم داشته باشید.

8.   تا بر طرف شدن آثار افسردگی تصمیمات مهم و حیاتی خود را به تعویق اندازید.

9.   به خاطر داشته باشید که بهبودی خلق افسرده زمانبر و تدریجی میباشد انتظار معجزه نداشته باشید.

10.  از افراد غیر حامی و منتقد اجتناب کنید.

11.  به دوستان و خانواده خود اجازه دهید در روند بهبودی به شما کمک کنند.

12. افکار مثبت را جایگزین افکار منفی گردانید.

13.  به خاطر داشته باشید که زندگی بطور ذاتی مبهم و نامشخص بوده و در بسیاری ازشرایط تنها یک پاسخ واحد مشکل گشا نخواهد بود.زندگی مملو از احتمالات است.

14.  شما باید بیاموزید چگونه میان اموری که شما مسئول آنها میباشید و یا نمیباشید تفاوت قائل گردید. معمولا افراد کنترولی که بر شرایط دارند را کمتر و یا بیشتر از آنچه هست بر آورد میکنند.اموری که شما مسئولیتی در قبال آن ندارید و یا خارج از کنترول شماست به حال خود بگذارید.

15. شما باید قادر باشید میان موقعیتهایی که ارزش شما باید بر اساس موفقیتهای شما تعیین گردند و دیگرموقعیتها تفاوت قائل گردید.

16. شما باید بیاموزید که چه زمان باید با احساسات خود ارتباط برقرار کرده و چه زمان از آنها فاصله بگیرید.

17.  شما باید بیاموزید که چه هنگام باید بر زمان حال تمرکز کنید و چه هنگام به زمان آینده.

18.  خوشبختی و نیل به شادی در زندگی هدف نامعقولی نیست اما شما باید ابتدا مفهوم خوشبختی را برای خود معنا کرده و سپس با برنامه ریزی و ایجاد سلسه مراتب و پیروی از آنها به خوشبختی مطلوب خود دست یابید.

19.  شما باید قادر باشید که میان احساسات درونی خود و واقعیتهای عینی تفاوت قائل گردید.

20.  شما باید قادر باشید تا با دیگران رابطه برقرار کنید.

21.  اعتماد بنفس خود را افزایش دهید.

22.  وابستگی خود را به دنیای خارج کاهش دهید

.23به خاطر داشته باشید هیچ فرد دیگر ی جز خود شما مسئول شادی شما نمیباشد.



اعتماد بنفس


عـزت نــفس و اعــتماد بنفس بنیادی ترین بخش شخصیت یـک فرد می بـاشـد که در تمام جوانب زندگی فرد خود را بهنـحـوی متـظـاهــر می سازد. اعتماد بنفس سالم و بالا یک ضرورت حـیـاتی و مـطـلق بـــرای هر فردی میباشد. اعتماد بنفس را میتوان چنین تعریف کرد:

* باور و اعتقادی که فرد نسبت به خود دارا میباشد.* شناخت ارزش و اهمیت خویش-داشتن اعتماد و رضایت از خویش.* توانایی برخورد و کنارآمدن با چالشهای اساسی زندگی.* تـوانـایـــی ارزیابی درست و دقیق خویش-پذیرش خویش و ارزش نهادن به خود بدون هیچگونه قید و شرطی.* توانایی شناخت و پذیرش نقاط ضعف و قـوت و محدودیت های خویش. افرادی که از اعتماد بنفس پایینی برخوردار میباشند دارای خصوصیات زیر هستند:* مرتبا خودشان را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهند.* هنگام صحبت کردن در چشمان فرد مقابل خود هنگام نگاه نمیکنند. با سر پایین و قدمهای آهسته قدم بر میدارند.* در پذیرش تعریف و تمجیدها و تعارفاتی که به آنان میشود مشکل دارند (تصور میکنند سزاوار آنها نبوده و یا دیگران در صدد تمسخر آنها میباشند).* معمولا احساس میکنند قربانی رفتار دیگران هستند.* احساس تنهایی میکنند حتی زمانی که در یک جمع قرار دارند.* در درون خود احساس خلاء و پوچی میکنند. * احساس میکنند با دیگران تفاوت دارند.* احساس افسردگی، گناه و شرمساری دارند. * نسبت به تواناییهای خود برای رسیدن به موفقیت تردید دارند. عدم خودباوری. * از موقعیتهای نو و جدید می هراسند.* از شکست وموفقیت می هراسند.* مرتبا سعی در راضی نگاهداشتن دیگران دارند. * دچار هراس اجتماعی میباشند.* قادر به مدیریت زمان خود نمیباشند. * عادت به پشت گوش انداختن کارها دارند.* در مقابل انتقاد، اظهار نظر و سرزنشهای دیگران (خواه واقعی، خواه واهی) بسیار آسیب پذیر میباشند. * از ابراز عقاید و احساسات خود خودداری میکنند زیرا از چگونگی واکنش دیگران هراس دارند. * خود را درگیر مواد مخدر و یا روابط مخرب میکنند.* از تعیین یک هدف مشخص و پیروی از آن عاجز میباشند.* قادر به بیان خواسته ها و نیازهای خویش نمیباشند.* معمولا عصبانی و پرخاش گر میباشند.* ارزیابی غیر واقعی از خود دارند.* تحمل عیب و کاستی را نداشته و کمالگرا میباشند. * احساس خوب آنها وابسته به عوامل خارجی اعم از وقایع روزانه و یا نوع رفتار دیگران با آنها دارد.





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد