دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو
دل نوشته

دل نوشته

...آسمان ، چشم آبی خداست ، نگران همیشۀ من و تو

داستان آموزنده


بودا به دهی سفر کرد ...
زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد.
بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه‌ی زن شد.
کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت : این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید !
بودا به کدخدا گفت : یکی از دستانت را به من بده !!!
کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان بودا گذاشت.


آنگاه بودا گفت : حالا کف بزن !!!
کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: هیچ کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند ؟!!
بودا لبخندی زد و پاسخ داد : هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند.



نظرات 2 + ارسال نظر
هنگامه یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 03:04 ق.ظ http://hengameharjomand.blogsky.com

ای بابا دم بودا گرم منم میخوام چند سال ب دوستام همین و ثابت بکنم ولی هی میگن نچ از بس خر هستن مگه میشه هرزگی خودش تنها باشه

هنگامه چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:54 ق.ظ http://http://hengameharjomand.blogsky.com/

کم بخند یونس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد